دوست

 

 

 
           دوستان...... تو را دوست می دارند  


مراقب تو هستند 
  
اما از اقوام تو نیستند 
 
 بستگان خونی تو نیستند 

!!!!
آنها...... دوستان تو هستند

..... 
یک دوست واقعی

 
 ... همانند پدر سخت سرزنشت میکند
 ...   

همانند مادر غم تو را می خورد
...  

مثل یک خواهر سر به سرت می گذارد

  ...    

          مثل یک برادر ادای تو را در می آورد 

                                ... 

   و آخر اینکه بیشتر از یک معشوق دوستت میدارد  

  

   

                     معشوق تو نیستند 

   

 

 

 

 

 

         آنها آماده اند تا در درد تو شریک بشوند
 اما 

عقل زن

 

 

 

مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد
... کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد

بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
 

 

          *عقل زن کامل نیست* ! 

 

تاسف

 

  امشب شب تاسوعاست و من هیچ احساس خوبی ندارم . 

نمیدونم هرسال که میگذره بدتر میشم. زیاد علاقه ای به شرکت تو مراسم عزاداری ندارم.

 

ما آدما یادمون رفته امام حسین(ع) برای چی قیام کرد برای چی واقعه عاشورا اتفاق افتاد ؟چرا امام حسین (ع)به  این جنگ ناعادلانه و نابرابر تن داد ؟ و ... 

 

فک کنم ماها نفس این قیامو فراموش کردیم ... 

امام حسین (ع) جنگید تا خیلی چیزا از دست نره خیلی چیزایی که امروزه معنی واقعی خودشو از دست داده اون جنگید تا یه چیزای باارزش و گرانبها  ماندگار شه اما انگار... 

 

اگه فقط یه نگاه دقیق و موشکافانه به مجالس عزاداری محرم بندازی خودت دستگیرت میشه چی میگم...  

 

ماها اسممون شیعه است مثلا ! در طول سال همه گناهی می کنیم ... 

حروم خدارو برا خودمون حلال میکنیم ، برای منافع  بیشتر مادی خودمون دست به هرکار قانونی و غیرقانونی میزنیم  ،سره بنده های خدا کلا ه میزاریم و به خیال خودمون زرنگی میکنیم ، بابت هردروغی که به همدیگه میگیم برای اینکه طرف باور کنه کلی به خدا و ائمه معصوم قسم می خوریم ،بهم دیگه تهمت میزنیم ، به ضعیفتر از خودمون رحم نمیکنیم ،هوای ناتوانتر از خودمونو که نداریم هیچ خونشم تو شیشه میکنیم ، به فکر غم و رنج همنوع خودمون نیستیم ، انقد خودخواهیم که همه چیزای خوب دنیارو برای خودمون میخوایم و هزار تا کار نامربوط دیگه ... 

 

حالا همین آدما محرم  که میشه همه میشن عابد و زاهد ! 

هیئت می گیرن ،مراسم عزاداری راه میندازن  ، هرشب نذری میدن ،حالا بماند که کیا تو این مراسما شرکت میکنن.. 

 

دخترا البته نه همشون با یه تیپ و قیافه آنچنانی با هفت قلم آرایش انگار که مراسم عروسی فامیلاشونه با یه حجابی که بود و نبودش فرقیم نمیکنه  و پسرا البته نه همشون تو پوشش و آرایش دست کمی از دخترا ندارن حالا چرا و به چه دلیل به اینجور مجالس تشریف میارن دیگه همه میدونن ...  

 این قضیه واقعا تاسفباره که مصرف لوازم آرایش تو ایران تو دهه اول محرم 3برابر اوقات دیگه ساله!

 

کل مجلس عزاداریم شده جمع شدن دوست و فامیل دوره هم و غیبت پشت سره آدمهایی که میشناسن و نمیشناسن و حرفای مفته دیگه ... 

 

خوده مجلسم که شده پز دادن  به فک و فامیل و در و همسایه. به قول یکی میگفت تو محل کار ما چند نفری هستن پول نزول میدن با درصدای نجومی .محرم که میشه خودشون هیئت دارن که این پولا در راه درستی صرف بشه بهش گفتم اشکال نداره چه کاری بهتر از این که پول حروم یک سالت ده شبه پاک و طاهر شه خوب اینم یه جور پول شوییه دیگه ... چه کارایی که برنمیاد از این انسان دوپا ! 

 

دلم گرفته از این مجالس و از این عزاداریها و این آدمها... 

 

واقعا امام حسین برای خاطر چه چیزایی قیام کرد ،جنگید  و شهید شد!؟ 

 حالا از اون همه زیبایی که حضرت زینب (س) فرمود :که بخدا قسم من در کربلا بجز زیبایی چیزی ندیدم ...چی مونده برامون ؟؟؟  زیبایی که ایشون دیدن کجا و زیبایی که ما آدما به خیال خودمون می بینیم کجا؟ تازه ادعامونم میشه ما بزرگترین ملتی هستیم که تو این دهه در تمام ایران مردم سیاهپوش و عزادارن! 

 

واقعا امام حسین (ع) به این عزاداریها نیاز داره یا خودسازی و آدم شدن امتش؟؟؟ با نذری دادن به آدمهای سیر نیاز داره یا دست یه افتاده ای رو گرفتن؟؟؟ واقعا کدومش ؟؟؟

 

قضاوتش دیگه با شما دوست عزیز

 

 

 

 

 

چند قطعه اززنده یاد حسین پناهی

چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند

آنها که لال مانده اند ؛می شکنند

دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
------------------------------------------------
من تعجب می کنم
چطور روز روشن

دو ئیدروژن

با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند

وآب ازآب تکان نمی خورد!
--------------------------------------------------
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد

شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد

پدر یک گاو خرید

و من بزرگ شدم

اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

جز معلم عزیز ریاضی ام

که همیشه میگفت:
گوساله ، بتمرگ!
--------------------------------------------------------
با اجازه محیط زیست
دریا، دریا دکل می‌کاریم
ماهی‌ها به جهنم!
کندوها پر از قیر شده‌اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس می‌نازید
ما به پارس جنوبی!
---------------------------------------------------
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد

سهراب ،ته جوب به خود پیچید

گردآفرید،از خانه زده بیرون

مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند

ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد

وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
--------------------------------------------------------
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!





.

__,_._,___

چراغی در افق

به پیش روی من٬ تا چشم یاری می کند٬دریاست 

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست 

در این ساحل که من افتاده ام خاموش 

غمم دریا٬ دلم تنهاست 

وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست 

 

خروش موج با من می کند نجوا: 

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت 

 

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست 

ز پا این بند خونین برکنم نیست 

امید آنکه جان خسته ام را 

به آن نادیده ساحل افکنم نیست